کاربر میهمان خوش آمديد  |  ورود به پنل کاربري  | 
        امروز : 01 اذر 1403
 
چگونه یک فرد دارای معلولیت را توصیف کنیم؟

آئین نویسندگی در زمینه معلولیت:

چگونه یک فرد دارای معلولیت را توصیف کنیم؟

تقدیم به آنهایی که علاقمند به نگارش در زمینه افراد دارای معلولیت هستند

 

گنجاندن شخصیت های دارای معلولیت و استفاده از کاراکترهای دارای معلولیت در داستانها و اشعار برای برخی از نویسندگانی که تجربه قبلی در این رابطه ندارند، کاری سخت است.  چه بسا، برای برخی از نویسندگان با تجربه که شناخت دست اولی از معلولیت دارند، این کار آسانی باشد. اما برای دیگران، درک نحوه نوشتن دقیق و با رعایت احترام به معلولان می تواند چالش برانگیز باشد. با طی این مراحل می توانید تمام شخصیت های خود را توصیف کنید.

روش اول:

درک معلولیت و ناتوانی

1- بسیاری از نکاتی که در مورد ناتوانی و معلولیت می دانید ، شاید اشتباه باشد.

هر نکته یا اطلاعاتی را که در مورد یک ناتوانی خاص می دانید در نظر بگیرید و از خود بپرسید که از کجا آمده است. اگر دیدید از فرهنگ عوام آمده، پس احتمال بدهید که شاید این اطلاعات دقیق نباشد.

•        خود افراد معلول معمولاً معتبرترین منابع در مورد زندگی با معلولیت هستند. کتاب‌ها/وب‌سایت‌های پزشکی و تخصصی نظیر این وب سایت (فرشتگان خاص) برای مطالعه مطالب افراد دارای معلولیت، منابع ثانویه خوبی هستند.

•        تحقیق در مورد یک معلولیت معین و موضوعات مرتبط با آن را به یک پروژه مطالعاتی تبدیل کنید.

 

 

 

2-زبان مناسب برای معلولیت را انتخاب کنید .

 افراد دارای معلولیت اغلب نسبت به کاربرد برخی اصطلاحات حساسند و ترجیح می دهند عبارات جدیدی جای آن را بگیرد. بسیار مراقب باشید و ببنید آنها از خود چه توصیفی دارند و چگونه می خواهند نامیده نشوند. احترام به ترجیحات زبانی آنها خوانندگان دارای معلولیت را خوشحال می کند و خوانندگان غیرمعلول را تشویق می کند که همین کار را انجام دهند.

•        به عنوان مثال، کلمه "ناتوان" توهین آمیز تلقی می شود در حالی که کلماتی مانند "قطع عضو" یا "فردی که از ویلچر استفاده می کند" خنثی تر هستند.

•        برخی از گروه های معلولیتی به اجماع واضحی در مورد واژه مناسب برای توصیف از خود رسیده‌اند، مانند «افراد دارای ناشنوایی» اما در رابطه با گروه های دیگر که هنوز به یک جمع بندی واحد در مورد واژگان مناسب نرسیده اند، ببینید خود آنها چطور همدیگر را خطاب می کنند.

در این رابطه حتما به مقاله دیگر ما با عنوان الفاظ مناسب در مورد افراد با مشکلات حرکتی و ذهنی ، در لینک زیر مراجعه کنید:

https://special-people.com/default.aspx?page=alfaz

 

 

3. مطالب مرتبط با جامعه معلولان را بخوانید.

ببنید زندگی آنها چگونه است؟

 دیدگاه های آنها چگونه بر تجربیات آنها تأثیر گذاشته؟

دوست دارند درباره چه شخصیتی کتاب بخوانند؟

درک دیدگاه های آنها می تواند به شما کمک کند تا یک شخصیت قابل باور با معلولیتی مانند آنها بسازید.

اگر زبان انگلیسی می دانید هشتگ های محبوبی مانند #ActuallyAutistic یا #DeafPride را پیگیری کنید.

 

 

 4.بدانید که افراد معلول بسیار متنوع هستند و تجربیات متفاوتی دارند.

بسیاری از ناتوانی ها یک طیف هستند: برای مثال، بسیاری از نابینایان کاملاً نابینا نیستند و به سادگی درجاتی از دید ضعیف دارند. برخی از ناتوانی ها بر اساس استرس و عوامل دیگر در برخی روزها قوی تر از روزهای دیگر هستند.

•        تئوری قاشق را در رابطه با ارائه مطالب در نظر داشته باشید، یعنی برخی از مردم با توجه به نیاز، سخن می گویند. پس شما هم از پرگویی خودداری کنید، بعضی اوقات پرگویی باعث دردسر می شود.

 

 

5.به یاد داشته باشید که افراد دارای معلولیت یاد می گیرند و رشد می کنند.

به عنوان مثال، یک دختر مبتلا به سندرم داون در سن 15 سالگی می تواند کارهای بیشتری در مقایسه با سن 5 سالگی انجام دهد. شخصیت های دارای معلولیت، از جمله شخصیت های دارای ناتوانی های ذهنی/رشدی (IDDs) می توانند چیزهای جدید بیاموزند و مهارت کسب کنند. آنها این مهارتها را با سرعت خود انجام خواهند داد.

•        این تصور که فردی با ناتوانی ذهنی یا رشدی "برای همیشه کودک" است، یک تصور اشتباه است. آنها بالغ خواهند شد، حتی اگر بزرگسالی با ناتوانی کمی متفاوت به نظر برسد، ولی مهارتهایی را کسب خواهند کرد (حتی اگر گاهی دیر شود).

 

 

 

روش  دوم:

 نوشتن واقع بینانه در مورد معلولیت

1 - اکانت های شخصی افرادی را بخوانید تا بتوانید معلولیت ها را به درستی به تصویر بکشید.

زندگی آنها چگونه است؟ کجا با چالش روبرو می شوند؟ آیا همراه با معلولیت آنها ، حس ارزشمندی نیز در آنها وجود دارد؟ به نظر آنها تصورات غلط رایج چیست؟

•        ببینید آیا افراد دارای معلولیت آماده مصاحبه هستند یا خیر. هیچ جایگزینی برای زمان حضوری با افراد واقعی وجود ندارد.

•        اگر مؤدب و شفاف باشید، بسیاری از معلولان مایل به ارائه مشاوره و پاسخ به سوالات هستند. سعی کنید از طریق رسانه های اجتماعی سوال بپرسید.

•        به یاد داشته باشید که افراد معلول متنوع هستند. هیچ دو نفری دقیقاً شبیه هم نیستند (خواه دو نابینا یا دو نفر مبتلا به سندرم داون). علائم ممکن است بین افراد متفاوت باشد.

 

 

 

2 -ابتدا یک ویژگی شخصیتی را بنویسید و بعد به معلولیت اشاره کنید.

 هر شخص، منحصر به فرد است، دارای علایق، نقاط قوت و معایبی است، خواه معلولیت داشته باشد یا نداشته باشد.

اگرچه معلولیت یک ویژگی شخصیتی است، اما یک ویژگی شخصیتی تعیین کننده نیست. زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد، اما شخصیت آنها (دوست داشتن، دوست نداشتن، روابط، مهارت ها) بسیار مهمتر است. زمان زیادی را برای معرفی و پروردن آنها عنوان یک شخص صرف کنید.

•        اکثر افراد دارای معلولیت کاملاً عادی هستند: آنها از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خورند، سر کار می روند و زندگی نسبتاً متوسطی دارند. به تصویر کشیدن معلولان به عنوان "افراد غم انگیز زیبا" این واقعیت را نادیده می گیرد که در واقع، اکثر افراد دارای معلولیت کم و بیش غم انگیز و یا زیبا نیستند.

 

 

 

3. کاوش کنید که در سر شخصیت معلول شما چه می گذرد.

 برخی از نویسندگان این اشتباه را مرتکب می شوند که افراد دارای ناتوانی های شناختی را موجوداتی «غیرمنطقی» یا «اسرارآمیز» نشان می دهند که افکار و رفتارشان بی معنی است. واقعیت این است که هرکسی برای کاری که انجام می دهد دلیلی دارد و شفافیت افکار افراد ناتوان اغلب دست کم گرفته می شود. طرز تفکرشان ممکن است بسیار متفاوت از دیگران باشد، اما اگر به دقت رعایت شود، دلایل منطقی پشت هر رفتاری وجود دارد.

•        افراد ساکت و افراد دارای ناتوانی ذهنی، صرف نظر از اینکه بتوانند به وضوح با آنها ارتباط برقرار کنند، هنوز افکار خودشان را دارند.

•        اگر شخصیت معلول شما شخصیت اصلی نیست، خوب است. هنوز هم می توانید افکاری را به آنها نسبت دهید و از شخصیت اصلی بخواهید بفهمد که در سرشان چه می گذرد. (به عنوان مثال، "لوسی به محض پخش موسیقی کریسمس به وضوح آرام شد. او متن آهنگ های شاد را دوست داشت، بنابراین من یک لیست پخش از آهنگ ها با پیام های خوب را نگه داشتم.")

4.         درهم تنیدگی صفاتی که یک فرد می تواند داشته باشد، را در نظر بگیرید.

افراد دارای معلولیت در هر شکل، رنگ، زمینه، سطوح اجتماعی-اقتصادی و غیره هستند. خوانندگان خواستار تنوع در نوشته های شما هستند، و یک راه آسان برای ارضای این نیاز ، دیدن انحرافات در کنار هنجارهای مشخص است. سعی کنید یک زن سیاه پوست مبتلا به فلج مغزی، یک زن مسلمان عرب-آمریکایی اوتیستیک، یک پسر چاق مبتلا به سندرم داون، یا یک لزبین نابینا بنویسید .

•        به خاطر داشته باشید که "تنوع اجباری" یک چیز نیست. افراد می توانند در زندگی واقعی به بیش از یک گروه اقلیت تعلق داشته باشند، و به احتمال زیاد، شما حتی ممکن است افرادی را بشناسید که به گروه های اقلیت مختلف تعلق دارند. هر معلولی سفیدپوست، مذکر و/یا دارای تمایلات جنسی معمولی نیست، بنابراین نیازی نیست که هر شخصیت معلول در داستان خود این ویژگی ها را منعکس کند. تا زمانی که تنوع را به شیوه ای محترمانه مدیریت کنید، لازم نیست خودتان را در اجبار (برای نشان دادن تنوع در معلولین) قرار دهید.

 

 

5. روند بهبودی بیماری (در صورتی که محتمل باشد) کاری دشوار است.

بهبودی در معلولیت ها، اگر از نظر تخصصی احتمال آن داده شود،  شاید نیاز به یک دوره دارو، درمان و/یا تنظیم سبک زندگی داشته باشد. ممکن است سالها کار سخت را طلب کند. بهبودی یک دفعه پیش نمی آید و پیشرفت هم روال یکسانی هم ندارد . یک فرد دارای معلولیت با روزهای خوب، روزهای بد و روزهای عود روبرو خواهد بود.

بیماری های روانی مانند افسردگی و روان پریشی گاهی اوقات می توانند با صرف زمان و تلاش کافی به طور کامل بهبود یابند. درمان آنها شامل ترکیبی از داروها و درمان ها، همراه با یک محیط دوست داشتنی و حمایتی است.

برخی از شرایط معلولیتی و بیماری ها درمان ندارند. در این مورد، بهترین نتیجه فرد این است که شرایط خود را مدیریت کند و محدودیت های خود را بهتر درک کند.

برخی از ناتوانی ها، مانند ناشنوایی و اوتیسم، "بیماری" نیستند، بلکه فقط شرایط هستند. نتیجه دلخواه، یافتن راه هایی برای زندگی راحت و تطبیق با معلولیت است.

بهبودی همیشه دائمی نیست. در برخی شرایط (مانند بیماری‌های روانی)، بهبودی، برای مدتی خوب پیش می رود و سپس گاهی اوقات بدون دلیل واضح ممکن است عود است.

 

 

 

6.از شبه علم دوری کنید.

برخی از چیزهایی که در مورد ناتوانی به شما گفته شده، ممکن است نادرست باشد، بنابراین از تکرار آنها بدون بررسی واقعیت خودداری کنید. از تکرار افسانه ها یا قصه پردازی غیر واقعی خودداری کنید.

• این پیش فرض ها را دور بریزید که معلولیت در اثر موضوعات ماورایی یا چیزهایی که شخصاً دوست ندارید (مانند آلودگی، واکسن یا فناوری) ایجاد می شود. افراد دارای معلولیت شخصیت های واقعی هستند.

• برخی از "درمان ها" در واقع کلاهبرداری هستند. از تأیید یک روش درمانی بدون بررسی و تایید متخصصان خودداری کنید چون چه بسا عواقب خطرناکی (مانند آسیب دیدگی یا آسیب جسمی افراد)  در

پی داشته باشد.

 

 

 

7. در زندگی واقعی، دریافت تسهیلات برای معلولان  بسیار دشوار است.

بسیاری از والدین کودکان معلول و بزرگسالان معلول مجبورند برای گرفتن تسهیلات لازم بجنگند. بسته به سیاست های سازمان (بهزیستی و نهادهای مشابه)، این می تواند یک فرآیند طاقت فرسا باشد.

اگر سازمان نسبت به ناتوانایی ها و افراد معلول رفتاری غیر حمایتی و غیردوستانه داشته باشد، یا به اندازه کافی برای آنها هزینه نکند، خانواده های دارای معلولیت، با چالشهای زیادی روبرو خواهند بود.

•        گاهی اوقات افراد معلول باید تحت ارزیابی قرار گیرند. آنها ممکن است بدانند یا ندانند که شما قرار است فرم هایی را پر کنید که در آن وضعیت شما در یک روز "بد" و یک روز "خوب" توصیف شود. افراد ممکن است هر سال دوباره مورد ارزیابی قرار گیرند، حتی اگر ناتوانی مادام العمر باشد. این ارزیابی‌ها ممکن است بیش از حد سخت‌گیرانه باشد و نتیجه احتمالی آن دور زدن افرادی باشد که واقعاً به کمک نیاز دارند.

 

 

8.         درخواست حمایت و کمک، کار مثبتی است و نشانه ضعف نیست.

اعتراف به مشکل و  نیاز به کمک (به ویژه در مورد دارو) کار بسیار دشواری است. بسیاری از افراد دارای معلولیت، فکر می کنند که دیگران از آنچه درون مغز آنها می گذرد، آگاه هستند. اما ما باید نشان دهیم که پرسیدن از آنها اشکالی ندارد و در صورت نیاز، به آنها کمک کنیم. با این کار، به آنها برای ورود به زندگی واقعی، شهامت خواهیم بخشید.

•        از این کلیشه دوری کنید که داروهای بیماری روانی برای افراد ضعیف تجویز می شود. این داروها ممکن است تنها راه برای حفظ یک زندگی مناسب باشد یا تاثیر عملکردی بر زندگی آنها (یا ما) داشته باشد.

•        برای برخی از افراد، تشخیص ناتوانی و دریافت درمان بعدی، کمکی فوق‌العاده در زندگی آنها ایجاد می کند. کمک گرفتن به جای «سخت گرفتن» می‌تواند زندگی را بسیار آسان‌تر کند، و بهتر از ناامید شدن یا سرزنش کردن خود برای مبارزه با موضوعی است که هیچ شناختی از آن ندارند.

•        برای شکستن این کلیشه ها، شخصیت‌های غیرمعلول را نشان دهید که از افراد دارای معلولیت درخواست کمک می‌کنند. این ایده می تواند افراد دارای معلولیت را تشویق کند که در صورت نیاز به کمک درخواست کنند و دریافت کنند.

 

 

9. تنش بین برآوردن نیازها و میزان پذیرش او را بررسی کنید.

 افراد دارای معلولیت (مخصوصاً نوجوانان یا افرادی که تازه معلولیت پیدا کرده اند) ممکن است حس خوبی از متفاوت بودن نداشته باشند و در بین افراد غیر معلول احساس ناامنی کنند. اگر ناتوانی بخش مهمی از داستان  آنهاست، پس حتما باید در نوشته هایتان جوانب آن را بسنجید.

•        برخی از افراد با معلولیت های قابل مشاهده، خیلی تاکید دارند که "من دقیقاً مثل شما هستم". اما افراد دیگر با معلولیت های غیر فیزیکی، معمولا این کار را نمی کنند.

•        برخی از افراد دارای معلولیت , چه ملموس و چه پنهان، از این که دیگران آنها را معلول بدانند، بسیار عصبی می شوند. برخی از معلولین هم هستند که ترجیح می دهند اهمیتی به نظر دیگران ندهند و کار خودشان را انجام دهند.

 

 

 

10.      در نظر بگیرید که شخصیت یک نفر چگونه معلولیت او را مدیریت کرده است.

تقریباً همه افراد معلول بدرفتاری مربوط به ناتوانی خود را (از جمله قبل از تشخیص ناتوانی) تجربه می کنند. بسیاری از آنها دوران کودکی سختی دارند و نسبت به همسالانشان با آنها متفاوت رفتار می شود. این که خودشان بدنبال غلبه بر چالش های معلولیتی باشند و یا  زیر چتر حفاظتی و حمایتی دیگران باشند، بر مهارت‌های مقابله‌ای، توانایی آنها در درخواست کمک و اعتماد به دیگران و نحوه مدیریت یک چالش توسط آنها تأثیر می‌گذارد. گذشته شخصیتی و چگونگی شکل دادن به آنها را در نظر بگیرید.

آنها ممکن است با چالش های زیر روبرو شوند:

  • زورگویی و قلدری همسالان و کنار گذاشته شدن از جمع،
  • احساس تنهایی، دیده نشدن مثل دیگران در زندگی واقعی یا در رسانه ها،
  • با آنها طوری صحبت می شود که انگار آنجا نیستند،
  • وجود استانداردهای معلولیت پرهیز و در نتیجه مشاهده دیدن ناامیدی بزرگسالان،
  • مشاهده زندگی بزرگسالان دارای معلولیت ، زمانی که متوجه شده بودند معلولیتشان به طور جادویی و با نیروی عشق درمان نمی شود، و در دوره ای دچار یاس و ناامیدی شده بودند،
  • تشخیص اشتباه و تحمل "درمان" اشتباه ،
  • سایر موارد

به خاطر داشته باشید:

 تجربیات موفق معلولان به چیزهای زیادی بستگی دارد. محیط آنها، مانند جامعه، خانواده، شخصیت‌های معتبر و نگرش‌های پزشکی می‌توانند بر نحوه رفتار مردم با آنها تأثیر بگذارند. برای مثال، بزرگسال حامی ممکن است بتواند از زورگویی به بچه دارای معلولیت جلوگیری کنند و سریع جلوی فرد قلدر را بگیرند. فرد دارای معلولیت،  ممکن است از مهارت های مقابله ای مختلف برای جلوگیری از بدرفتاری استفاده کند.

 

 

روش سوم:

اجتناب از کلیشه های قدیمی داستانی

این بخش برای رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، شعرها و سایر آثاری که شخصیت‌های داستانی را در بر می‌گیرند، کاربرد دارد.

1-ارزش بیان یک داستان منحصر به فرد را بشناسید.

بسیاری از داستان‌های مربوط به معلولیت ها از فرمول‌های مشابهی پیروی می‌کنند و معلولیت را به عنوان یک بار یا نقص غم‌انگیز به تصویر می‌کشند و در عین حال نمی‌توانند شخصیت را سه‌بعدی کنند. گفتن یک داستان اصلی به تغییر روایت‌های منفی کمک می‌کند و می‌تواند الهام بخش افراد ناتوان و عزیزانشان باشد تا از داستان شما لذت ببرند و به اشتراک بگذارند.

•        فرض کنید افرادی با ناتوانی مشابه شخصیت شما در حال خواندن داستان هستند. چه نوع تاثیری می خواهید روی آنها بگذارید؟ آیا داستان شما به آنها کمک خواهد کرد تا احساس خوبی نسبت به آنچه که هستند داشته باشند؟

•        اعضای خانواده و همسالان معلولان نیز این داستان را خواهند خواند. چگونه می خواهید بر دیدگاه ها و رفتار آنها تأثیر بگذارید؟

 

 

2-به شخصیت معلول خود یک توانمندی برای کمک به دیگران تعریف کنید.

 

بسیاری از نویسندگان شخصیت‌های دارای معلولیت را به عنوان سیاهی لشکر یا شخصیت‌های پس‌زمینه تک‌بعدی نشان می‌دهند که هیچ کار مفیدی برای انجام دادن ندارند. افراد معلول درمانده نیستند اجازه دهید شخصیت شما مهارت های معناداری داشته باشد و نکات مثبتی در شخصیت خود داشته باشد. نشان دهید که دنیا با آنها جای بهتری برای زندگی است.

•        یک شخصیت جالب عاملیت دارد و در داستان اهدافی را دنبال می کند.

•        حتی یک شخصیت فرعی داستان هم می‌تواند نقش کوچکی در طرح داستان داشته باشد: پسر اوتیسمی که متوجه می‌شود یک جای کار می لنگد، یا خواهر مبتلا به فلج مغزی که مهارت‌های کامپیوتری باورنکردنی دارد.

•        از اینکه افراد داستان شما به شخصیت معلول به عنوان بار، تراژدی و غیره اشاره کنند، خودداری کنید (مگر اینکه بخواهید نشان دهید که او شخصی ظالم است)

 

 

3.بگذارید معلول برای خودش یک شخصیت تعریف شده داشته باشد.

گاهی نویسندگان شخصیت یک فرد دارای معلولیت را فقط برای تأمل در مورد شخصیت دیگری ایجاد می‌کنند (برای اینکه نشان دهند یک شخصیت چقدر خوب/بد است، یا اینکه آنها را در ارتباط با یکی از اعضای خانواده معلول فقیر به تصویر بکشند). یا ممکن است شخصیت یک دختر/پسر رویایی دارای معلولیت باشد که فقط برای پیشرفت شخصیت دیگر در داستان ما حضور دارد.

 

 

4-اسم معلولیت را بیاورید.

همانطور که تعریف یک سوژه عجیب و غریب ، ناامید کننده است، اشاره به معلولیت بدون ذکر نوع آن نیز برای خوانندگان دارای معلولیت کسل کننده است. پس  لطف کنید و نام معلولیت را صریح بگویید. خوانندگان دارای معلولیت ، صراحت شما را دوست خواهند داشت و خوانندگان غیرمعلول شما ممکن است یک یا دو نکته از داستان شما یاد بگیرند.

• حتی بیگانگان و موجودات خیالی در داستان شما هم می توانند معلولیت های انسانی را داشته باشند. یک معلولیت هم می تواند در دنیای واقعی باشد و هم در دنیای خیالی. پس اشاره به آن داستان شما را ضعیف نخواهد کرد.

 

 

5 -   از ورود به موضوعات فراطبیعی در مورد معلولیت دوری کنید.

این نظر در جامعه رواج یافته که افراد با نوعی تفاوت فیزیکی همیشه دارای قدرت های ماورایی هستند. به عنوان مثال می توان به افراد اوتیستیک اشاره می کنند، مانند فیلم «مرد بارانی» که قدرت ریاضی بالایی دارند، یا این ایده که افراد نابینا توانایی حسی دیگر را  افزایش داده اند.

• نویسندگانی که این را می نویسند شاید نیت خوبی داشته باشند، اما چنین تصویری می تواند پیامدهای ناگواری برای افراد ناتوانی که مهارت های دانشمند یا ابرقدرت های جبرانی ندارند، در زندگی واقعی بر جای بگذارد.  افراد دارای معلولیت بدون قدرت های مافوق بشری ارزشمند هستند.

•        با این حال، اگر می خواهید به شخصیت معلول خود قدرت های مافوق بشری بدهید، مطمئن شوید که این درس اشتباه را ندهید که این قدرت های ماورایی، جبران کننده معلولیت است. شاید بهتر باشد اگر قدرتی برای آنها تعریف می کنیم، بی ربط با موضوع معلولیت باشد (مثلاً یک ابرقهرمان ناشنوا که می تواند زمان را دستکاری کند).

 

 

6.         از هر تفسیر بد معلولیت بپرهیزید.

برخی از آثار دارای یک شخصیت اصلی معلول شرور هستند.این فرد معلول شرور ممکن است یک مغز متفکر جنایت باشد که روی ویلچر است، یا یک فرد بی رحم اوتیستیک باشد، یا یک فرد روان پریش خطرناک با یک بیماری روانی باشد.

اکثر افراد دارای معلولیت از آدم های معمولی در داستان شما بدتر یا تهدید کننده نیستند. آنها هم می خواهند تصور ابر قهرمان از خود داشته باشند. بگذارید افراد دارای معلولیت برای یک بار هم که شده قهرمان داستان شما شوند.

•        اگر  در داستان حتماً به یک فرد شرور دارای معلولیت نیاز دارید، چندین شخصیت معلول خوب در داستانتان داشته باشید و سپس یک شخصیت معلول شرور را به عنوان استثنا و نه قاعده در محیط داستانی تعریف نمایید.

•        در غیر این صورت، اصلاً از شخصیت داستانی دارای معلولیت استفاده نکنید. بدترین کاری که می توان کرد این است که بجای تعریف از اشخاص دارای معلولیت ، آنها را در معرض قضاوت منفی دیگران قرار بدهیم.

 

 

7- معلولیت  را به عنوان مشکل اصلی تعریف نکنید.

اغلب کتاب‌ها این نظر را مطرح می‌کنند که معلولیت فرد مانع اصلی اوست و برای شاد بودن باید بر ناتوانی خود غلبه کند. این فکر با وضعیت افرادی که مادام العمر از کار افتاده اند اصلا هم خوانی ندارد و نشان می دهد که آنها نمی توانند شاد باشند مگر اینکه تبدیل به فردی شوند که نیستند.

•        به جای اینکه به فرد نشان دهید که معلولیتش بهبود یافته، سعی کنید در داستان خود نشان دهید که چگونه او می تواند ناتوانی خود را بهتر مدیریت کند و دیگران یاد بگیرند که با آنها کنار بیایند.

 

 

8.         شخصیت‌ها فارغ از این که معلولیت دارند یا نه، الهام‌بخش بسازید.

اکثر افراد دارای معلولیت خود را در انجام کارهای فیزیکی مثل پشتک زدن یا دویدن در خیابان، قهرمان خطاب نمی کنند.

اگر می‌خواهید نشان دهید که یک فرد دارای معلولیت، از شخصیت قوی برخوردار است، آن‌ها را با چالش‌های غیر معلولیتی روبرو کنید. شاید آنها در انتخابات پیروز شدند، پروژه ای را رهبری کردند، یا ابرشرور را شکست دادند.

•        از قرار دادن آنها به عنوان «یک فرد الهام‌بخش» خودداری کنید، شما با این کار دارید افراد معلول را برای انجام کارهای معمولی یک فرد الهام بخش معرفی می کنید. این هم یک کلیشه نخ نماست.

           افراد دارای معلولیت صرفاً برای الهام بخشیدن به افراد غیرمعلول خلقت نشده اند.

 

 

9.اجازه ندهید ناتوانی عشق را متوقف کند.

یک افسانه رایج این است که همه افراد معلول مانند کودکان عاشق و غیرجنسی هستند. فرض بر این است که آنها نمی توانند عاشق شوند، ببوسند یا رابطه جنسی داشته باشند، یا حتی اگر بتوانند، مطلوب نیستند. این به طور باورنکردنی به عزت نفس و چشم اندازهای عاشقانه افراد ناتوان آسیب می رساند.

•        اگر داستان شما شامل عشق و عاشقی است، اجازه دهید شخصیت‌های دارای معلولیت نیز در آن گنجانده شوند. این کمک می کند تا نشان دهیم که آنها مطلوب و ارزشمند هستند.

•        بخش کوچکی از افراد معلول معطر و/یا غیرجنسی هستند (درست مانند بخش کوچکی از افراد غیر معلول). اگر یک شخصیت معلول آرو/آس دارید، در نظر داشته باشید که شخصیت‌های معلول دیگری را که عاشق هستند نشان دهید تا مشخص شود که معلولیت، تمایلات جنسی را نفی نمی‌کند.

 

 

10 نشان دهید که شخصیت های دارای معلولیت سازگار شده اند.

اکثر افراد معلول به ناتوانی های خود عادت کرده اند و می توانند به خوبی عملکرد روزانه خود را انجام دهند. آنها زمان زیادی برای یادگیری نیازهای بدنشان و عادت کردن به آن صرف کرده اند. (البته افرادی که به تازگی دچار معلولیت شده اند، شاید هنوز در مرحله تطبیق دادن خود با وضعیت جدیدشان باشند.)

•        در بیشتر موارد، دنبال درمان گشتن، هدر دادن زمان است. به جای آن در جهت دریافت تسهیلات بیشتر (مثلاً پشتیبانی در مدرسه، ویلچر بهتر) تلاش کنید و بر روی پروژه هایی که در جهت استعدادهای آنهاست و نتایج واقعی را به همراه دارد، تمرکز کنید. این روش بسیار کارآمدتر خواهد بود.

 

 

11- در مورد کلیشه های معلولیتی تحقیق کنید.

 چگونه اغلب نویسندگان در هنگام توصیف معلولیت ها، شکست می خورند؟ چگونه می توانید در آن زمینه ها موفق شوید؟ ترفندها را جستجو کنید و از افراد معلول بپرسید که طرح چه چیزی در رسانه ها، آنها را آزار می دهد.

در اینجا چند نمونه از کلیشه های غلط قدیمی آورده شده است که باید پرهیز کنید:

•        افراد اوتیستیک اغلب به عنوان افرادی زمین گیر، بی احساس، سرد، و/یا به شدت باهوش معرفی می شوند.

•        افراد دارای معلولیت های ذهنی، ممکن است به عنوان افرادی به شدت خلاق،  یا بالعکس به عنوان افرادی خطرناک به تصویر کشیده شوند که مستحق هر اتفاقی هستند که برایشان بیفتد.

•        بیش فعالی با دارو  "درمان" نمی شود. حتی پس از طی دوره درمان، هنوز هم این معلولیت به شکل واقعی وجود دارد.

 

 

12 بگذارید شخصیتی که ساخته اید همچنان در پایان داستان معلول بماند.

کلیشه درمان معجزه آسا در معلولیت ها، ناشی از تنبلی نویسنده در بیان واقعیت است.

در برخی فیلم ها و داستان ها می بینیم بسیاری از شخصیت‌های دارای معلولیت در نهایت درمان می شوند یا می میرند، که نشان می‌دهد "پایان خوش" و "معلولیت" در مقابل یکدیگر قرار دارند. این پیام برای افراد دارای معلولیت مادام العمر ناامید کننده است. در عوض، اجازه دهید شخصیت شما در پایان شاد و معلول باشد.

•        یک پایان خوش مربوط به معلولیت می تواند  در به دست آوردن امکانات مورد نیاز آنها باشد: یک صندلی چرخدار قدرتمند، یک درمان جدید سرگرم کننده و مفید، این که پدر فرزند معلول، زبان اشاره را یاد می گیرد و غیره.

•        یا به آنها یک پایان خوش منظم بدهید: پذیرش در کالج رویایی آنها، یک دوست پسر شیرین، انتخاب شدن در مجلس محلی یا قرار گرفتن در بین گروهی از دوستان باحال.

 

 

13 سعی کنید تأثیر مثبتی بر خوانندگان معلول خود داشته باشید.

برخی از خوانندگان همان معلولیت شخصیت داستانی شما را دارند. سایر معلولین نیز حساسیت مشابهی در مورد شخصیت داستانی شما خواهند داشت. به این فکر کنید که دوست دارید آنها چه پیامی را از شما بگیرند و داستان شما باید چه تاثیری برجای بگذارد؟

•        اگر داستان شما دقیق و با یک پیام خوب همراه باشد، خوانندگان دارای معلولیت ممکن است به یکدیگر و عزیزانشان، خواندن مطلب شما را توصیه کنند. این می تواند تأثیر قدرتمندی ایجاد کند!

https://www.wikihow.com/Write-a-Disabled-Character

 

اقتباس از: محمد رضا حیدرزاده نائینی

ویراستار: مهری معینی نائینی


بازدید: 202