شکستن یک تابوی ذهنی بیهوده: معلولان و روابط جنسی سالم
واقعیتی ناگوار و سخت را می خواهم با شما در میان بگذارم.
بخشی از تابوها و اندیشه های اجتماعی رایج در کشورمان به خصوص در ارتباط با معلولان، قابل احترام نیست.
جامعه مترقی، جامعه ای است که ضمن آموختن از گذشته، بر آینده تمرکز کند.
بحث داشتن همسر، تشکیل خانواده، داشتن یار و همسر و برآورده ساختن تمایلات جنسی ، چه به شکل موقت و چه به شکل دائم، حق هر انسان است.
خواه این فرد فاقد معلولیت باشد و یا به نحوی دچار معلولیت مادرزادی و یا در اثر حوادث شده باشد.
تمایل جنسی، بحثی غریزی و خدادادی است.
برآورده ساختن نیاز و تمایل جنسی در معلولان، نه تنها در مقابل قانون و شرع قرار ندارد، بلکه در جهت آن حرکت می کند.
اتفاقاً قرار گرفتن در مقابل چنین تمایلات طبیعی باعث بروز تنش هایی در خانواده ها و اجتماع می شود.
خالق هستی، صلاح مخلوق را بهتر می داند و ما هم از اسرار خلقت آگاه نیستیم و نمی توانیم بگوئیم چه چیز را باید خدا خلق می کرده و چه چیز را نه! چه تمایلی را خدا باید در وجود چه کسانی قرار می داده و در وجود برخی این موهبت رانمی گذاشته است.
این گونه تابوسازی ها، پیش داوری در مورد آفرینش خداوند است و بنا بر این امری مذموم است.
قرار نیست که مواهب اولیه سهم یک گروه از اجتماع باشد و بخش دیگر محروم بماند.
وظیفه دولت هاست که در جهت بهزیستی و رفاه معلولان تلاش کنند.
حتی برخی از کشورها نظیر دولت هلند در این رابطه ابتکاراتی را انجام داده اند.
دولت هلند برای هر معلول، سهمیه 12 بار در سال در نظر گرفته است و هزینه و محل اقامت برای ارضای نیازهای جنسی معلولان را خود بر عهده می گیرد.
سازمان های مردم نهادی هم هستند که در این زمینه در برخی از کشورهای جهان فعال شده اند.
شرع مقدس اسلام، در این زمینه محدودیتی اعلام نکرده و به دولت و سازمان مجری بهزیستی اختیار کافی را داده است.
پسران و دختران عزیز با معلولیت های مختلف و از سندروم های مختلف، یا درگیر معلولیت در اثر حوادث در جامعه ما حضور دارند. اکثر این گروه دارای هشیاری و آگاهی جنسی هستند و تمایل به ارتباط با جنس مخالف دارند.
بعضی اوقات که چنین بحثی مطرح می شود، سئوالات نامربوط عوامانه مطرح می شود. فراموش نکنیم که این ها بزرگترین اقلیت اجتماعی (بیش از 16 درصد ) درکشور ما هستند .
بعضی از این سئوالات را مطرح می کنم:
• این موضوع برای من قابل تصور نیست!
• مگر آدم های معلول، دچار توانایی جنسی هستند؟
• بابا! آدم های سالم در کارهایشان مانده اند و نمی توانند ازدواج کنند، چطور یک معلول در این شرایط می تواند نیازهای جنسی اش را بر طرف کند؟
• اگر آن ها ازدواج کنند، ژن ناسالم را به نوزاد منتقل می کنند؟
برای ابهامات فوق، پاسخ هایی دارم:
اولاً مقایسه انسان ها بر حسب معلولیت، قیاسی نادرست است و حداقل در ارتباط با توانایی جنسی نمی تواند صادق باشد.
افرادی کثیری از معلولان هستند که آگاهی جنسی دارند، تمکن مالی کافی برای برآورده ساختن این نیاز دارند و مایلند در قالب شرع و قانون و با حفظ حرمت های اجتماعی (و نه تابوهای بیهوده) این نیاز را مرتفع سازند.
ثانیاً این که نهادهای دولتی و سمن ها نتوانند به معلولان خدمات لازم را ارائه کنند، نه تنها دافع مسئولیت آنها نیست بلکه سزاوار سرزنش به خاطر قصور و بی توجهی هستند.
این حق عادی برای شهروندان است که باید محترم شمرده شود.
از این رو سازمان بهداشت جهانی جنسی، سال 2008 ازدواج را یکی از حقوق همه انسان ها و کسانی که دچار معلولیت هستند، دانست.
ثالثاً برخی از رسوم نا نوشته در کشور ما وجود داشته و اجتماعات سنتی نظیر ایل ها و خانواده های سنتی بزرگ، این امکان را برای معلولان فراهم می کرده اند.
معمولاً روابط جنسی برای معلولان مخفی نگه داشته می شده و از این رو جامعه فعلی با آن چندان آشنا نیست.
ایران در قیاس با همسایگان خود، کشوری پیشرو در یافتن راه حل های اجتماعی بوده و به یقین می تواند این گونه تابو ها را بشکند و سرمشقی برای کشورهای پیرامونی خود باشد.
سازمان بهزیستی یا سازمان های مردم نهاد می توانند به شکل تخصصی دراین زمینه کار کنند و فرهنگ سازی لازم را ایجاد کنند. البته این ارتباطات حتما زیر چتر قانون و شرع خواهد بود و الزاماً گام های اول باید محتاطانه و محدود انجام شود.
در این رابطه باز خواهم نوشت....
حیدرزاده نائینی