در زمان نگارش در مورد معلولیت باید به چه نکاتی توجه کرد؟
بخش اول : انتخاب زبان مناسب
اقتباس از: محمد رضا حیدرزاده نائینی
ویراستار: مهری معینی نائینی
زمانی که یک نویسنده, نمایشنامه نویس, فیلمساز ، مجری تلویزیونی, روزنامهنگار ، رماننویس ، پژوهشگر یا هر دانشجویی که میخواهد در مورد افراد دارای معلولیت مطلبی بنویسد، باید حداقل استانداردها را رعایت کند. باید هوشیاری لازم را داشته باشد وگرنه باعث دلخوری ناخواسته در این گروه بزرگ اجتماعی و آسیب های ناشی از آن خواهد شد.
اگر شما فردی غیرمعلول هستید یا به تازگی وارد این جامعه شده اید, طبیعی است که جستجو در اصطلاحات فنی میتواند برای شما گیجکننده باشد. سعی ما این است که زبان مفیدی برای جلوگیری از عبارات آزاردهنده، گیج کننده و توهین آمیز در جامعه ارائه کنیم. در اینجا نحوه جلوگیری از کلیشه های آسیب رسان و انتخاب زبان حساس، به روز و مناسب تر در هنگام نوشتن در مورد افراد دارای معلولیت آمده است.
محمد رضا حیدرزاده نائینی
وب سایت فرشتگان خاص
بخش اول : انتخاب زبان مناسب
1-از اشاره به معلولیت فرد خودداری کنید مگر اینکه بحث شما مربوط به آن باشد.
بسیاری از نویسندگان زن به جای اسم خود، از یک تخلص یا حروف اول اسم خود استفاده می کنند تا مردم نوشته آنها را بر اساس جنسیت قضاوت نکنند. همین امر در مورد معلولیت نیز صدق می کند. از صحبت کردن در مورد ناتوانی یا معلولیت مربوط به یک فرد خودداری کنید، مگر اینکه مستقیماً با بحث شما مرتبط باشد.
• به عنوان مثال، هنگام مصاحبه با نویسنده ای که دارد خاطرات و تجربه اش را از بیش فعالی یا ADHD بیان می کند، می توانید سؤالاتی درباره بیش فعالی بپرسید. اما هنگام مصاحبه با نویسنده ای که اتفاقاً به بیش فعالی هم دچار است، طرح چنین پرسشی زننده و نامناسب خواهد بود، زیرا بحث او چیز دیگری بوده و قرار نبوده که در این رابطه حرف بزند. حتما دقت کنید که طرح پرسش شما مرتبط با جریان بحث باشد.
قبل از طرح سوال روحیه طرف مقابل را بسنجید چرا که برخی نسبت به طرح ناتوانی های خود بازتر هستند، برخی آن را بی اهمیت می دانند و حتی برخی به آنچه هستند افتخار می کنند. ولی برخی افراد از بازگویی ناتوانی و معلولیت خود خجالت زده می شوند و یا احساس ناخوشایندی به آنها دست می دهد.
2- از استفاده از اصطلاحات شیک یا مرسوم برای معلولیت خودداری کنید.
برای بیان معلولیت اصطلاحاتی رایج شده مانند نیازهای ویژه، توان خواه، با تواناییهای متفاوت، تفاوتپذیری و ... اگر چه نباید در وهله اول از آن اجتناب کنیم بلکه بهتر است بدانیم که شیک بودن یک واژه دلیلی بر صحیح بودن کاربرد آن نیست. لحن واقعی را حفظ کنید و بگویید فرد مورد نظر "معلولیت" یا "ناتوانی" دارد. (نکته این است که این کلمات به عنوان اسم استفاده نشوند.)
• بسیاری از افراد دارای معلولیت ، به کارگیری الفاظ احمقانه، غیرشخصی و ذهنی در توصیف معلولیتشان را نمی پسندند.
• اکثر افراد دارای معلولیت از کلمه "چالشگر" در مورد ناتوانی، مانند "دارای مشکلات فیزیکی" خوششان نمی آید. افراد دارای معلولیت سعی می کنند بر ناتوانی های خود پیروز شوند، حتی اگر این کار طاقت فرسا، دردناک یا به ظاهر غیرممکن باشد زمانی که ما کلمه ای مثل چالشگر را استفاده می کنیم، مشکلات فیزیکی او را قبل از شخصیت او قرار می دهیم.
استفاده از عبارت:" نیازهای ویژه" هم مثل گذشته مورد علاقه بسیاری از افراد دارای معلولیت نیست، زیرا نشان می دهد نیازهای آنها اضافی ، غیر ضروری و فراتر از یک فرد غیر معلول است.
3- به زبان اول مردم یا آنچه مایلند با آن هویت شناخته شوند، احترام بگذارید.
"زبان اول مردم" شخص را در اولویت قرار می دهد، به عنوان مثال "فرد دارای سندرم داون". در این جا "نوع معلولیت" به عنوان یک صفت معمولی استفاده می شود، به عنوان مثال به جای این که بگوئیم نابینا می گوئیم "فرد نابینا"
وقتی در مورد یک فرد می نویسید، از زبانی که او ترجیح می دهد استفاده کنید و هنگام نوشتن در مورد یک جامعه، از زبان مورد علاقه جامعه استفاده کنید.
• از شخص مورد نظر بپرسید که کدام زبان را ترجیح می دهد. معمولاً (اما نه همیشه) همان کلمه ای که او می پسندد، ترجیح عمومی جامعه است.
• جوامع ناشنوا، نابینا و اوتیستیک زبانی را ترجیح می دهند که قبل از همه به هویت اول آنها بپردازد، مانند «شخص ناشنوا» به «شخص ناشنوایی"
• افراد درگیر مشکلات سلامتی مانند دیابت یا اختلالات خونی و جامعه معلولان ذهنی و دچار اختلال رشد(به استثنای اوتیسم)، زبان اول را ترجیح می دهند، دوست دارند به جای این که به آنها بگوئیم "هموفیلی ها"، بگوییم «افراد دارای هموفیلی» .
• برای جامعهای که اولویت مشخصی ندارد، سعی کنید از کلمات ترکیبی استفاده کنید (مثلاً هم می توانید بگویید «افراد معلول» و هم «افراد دارای معلولیت»).
4- از ناتوانی به عنوان صفت یا افزودنی استفاده کنید نه اسم.
به جای «صرعی» بگوییم «افراد درگیر صرع»، به جای «نابینا» بگوییم «افراد نابینا» و به جای «معلولان» بگوییم «افراد دارای معلولیت» . به یاد داشته باشید که افراد دارای معلولیت هستند. آنها معلول نیستند.
• برخی از افراد در جامعه اوتیستیک ، مشکلی با این که به آنها «اوتیسمی» گفته شود مشکلی ندارند، درست همانطور که «هنرمندان» یا «بلوندها» را این گونه صدا می کنند. این یک استثنا از قاعده است.
5- برای نشان دادن تعلق به یک جامعه، نام معلولیت را با حروف بزرگ بنویسید.
یک فرد ناشنوا به طور کامل قادر به شنیدن نیست و یا دچار اختلال شدید در ناحیه شنوایی است. از این رو یک ناشنوا ناتوانی خود را به عنوان بخشی از هویت خود می پذیرد و این بخشی از فرهنگ/جامعه ناشنوایان است.
ناتوانایی ها مثل نام خانوادگی اشخاص است که هویت ثانویه آنها را معرفی می کند (مثلاً سندرم داون). اگر به زبان انگلیسی مکاتبه می کنید بهتر است که نام معلولیت را با حروف بزرگ بنویسید.
6- از اصطلاحات قدیمی که الان توهین آمیز تلقی می شود، استفاده نکنید.
برخی از واژه ها دیگر به توهین تبدیل شده است یا به صورت فحش استفاده می شود. این کلمات دارای معانی تحقیرآمیز هستند و بهتر است از آنها استفاده نکنید. در عوض، ناتوانی را به عنوان صفت استفاده کنید نه هویت شخص: نگوییم "ویلچری" بگوییم "فردی که از ویلچر استفاده می کند" یا اگر می خواهیم تعلق او را به یک سندروم نشان بدهیم بگوییم "دارای سندرم -----".
کلمات زشتی مثل "دیوانه"، " لنگ"،"عقب مانده"و "کندذهن" در فرهنگ عامه توهین محسوب می شود و حکایت از ذهنیت پوسیده فردی دارد که از این کلمات استفاده می کند. لیست زیر را بخوانیم:
7- افراد ناتوان را با عدد " ارزیابی" نکنید ودر مورد سطح مهارت آنها پیش داوری نداشته باشید.
زنی که حرف نمیزند و از حرکت دستهایش استفاده می کند، ممکن است نویسندهای دارای سبک خاص خود و با استعداد باشد. در مقابل فرد خوش بیانی که ما او را فاقد معلولیت می بینیم، ممکن است مشکل جدی در کارهای روزانه خود داشته باشد. از پیش داوری در مورد افراد با مشاهده ظاهرشان و یا برچسب زدن به آنها به عنوان افراد دارای محدودیت یا به شدت ناتوان در اداره زندگی اشان خودداری کنید. همه افراد دارای معلولیت هم دارای نقاط قوت و هم دارای نیازهایی هستند و هیچ یک از آنها را نباید نادیده گرفت.
• بر اساس حالت چهره، مهارت های حرکتی، لهجه یا سایر علائم ناتوانی، این قضاوت را نداشته باشید که آن فرد دارای ناتوانی ذهنی است.
• افراد دارای معلولیت، به ویژه در فرهنگ اوتیسم، برچسب های "محدود کننده" را رد کرده اند.
• نیازهای فردی را شرح دهید. به عنوان مثال، به جای «اکبر کم کار است»، بگویید «اکبر بیان ندارد و در آشپزی، نظافت و مراقبت از خود کمک میگیرد."
8- از زبان شدیدا احساسی و اغراق آمیز درد، رنج یا عذاب اجتناب کنید.
از بکار گیری زبان احساسی به شیوه بسیار افراطی و اغراق آمیز نظیر وضعیتی که بعضی اوقات در صدا و سیما شاهد هستیم، باید پرهیز کرد. اکثر افراد دارای معلولیت افراد عادی هستند. آنها هر روز صبح از خواب بیدار می شوند، صبحانه اشان را می خورند، به مدرسه یا محل کار می روند و یک روز معمولی را پشت سر می گذارند.
معلولیت ، آنها را از زندگی کردن باز نمی دارد. زندگی آنها را غیرقابل زندگی نمی کند. به زبان واقعی بگویید «احمد اختلال اضطراب دارد»
از عباراتی مانند... "از فلان معلولیت دارد رنج می برد، یا او در حال "مبارزه یا جنگ با معلولیتش است، واقعا بپرهیزید (مگر اینکه خود شخص چنین بگوید)
کلمه ویلچری یا وابسته به ویلچر هم چندان دقیق نیست چون برخی از کاربران ویلچر می توانند بایستند یا مسافت های کوتاهی راه بروند.
کلماتی نظیر "قربانی" ، " مبتلا به فلان معلولیت " را استفاده نکنید.
"بیمار" خطاب نکنید (مگر اینکه واقعاً در یک مرکز پزشکی تحت درمان باشند)
9- با اسامی سازگار باشید .
اگر با نام خانوادگی افراد غیرمعلول را استفاده می کنید، فرد معلول را هم با نام خانوادگی خطاب کنید. اگر به همه با نام کوچک اشاره می کنید، پس همین کار را برای افراد دارای معلولیت انجام دهید. این نشان می دهد که شما به اندازه دیگران به آنها احترام می گذارید.
10- برای توصیف امکانات معلولان، از کلمه«دسترس» به جای «معلول» استفاده کنید.
استفاده از هر دو مورد توسط اکثر جوامع قابل قبول است، اما کلمه"در دسترس" ترجیح داده می شود. بهتر است بگوییم:
دستشویی در دسترس افراد دارای معلولیت
آسانسور در دسترس افراد معلول
رمپ در دسترس افراد معلول
شهر نیویورک نماد معلولیت جهانی خود را با تصویری جایگزین کرده که حرکت را تداعی می کند.
11- از زبان واقعی برای افراد غیر معلول استفاده کنید.
"افراد غیر معلول" یا "افراد بدون معلولیت" روشی آسان برای توصیف افرادی است که معلولیت ندارند. از اطلاق این افراد به عنوان "عادی" خودداری کنید، زیرا این نشان می دهد که افراد معلول غیرعادی هستند.
"من دو فرزند دارم که یکی از آنها دارای معلولیت و دیگری بدون معلولیت است. "