امروز : 01 اذر 1403
 
   اگر دردم یکی بودی ، چه بودی

اگر دردم یکی بودی ، چه بودی

گفتگو با مادری با فرزند  کم توان ذهنی

وقتی متوجه شدید فرزندتان دچار این مشکل است عکس العملتان چی بود؟

در ابتدا اصلاً متوجه مشکل بچه‌ام نبودم، خود مادر اینطور می‌گفت که به اطرافیان می‌گفتم بچه‌ام چیزیش نیست. از لحاظ ذهنی هیچ مشکلی ندارد. الان بچه است . وقتی بزرگ می‌شود خوب می‌شود. فقط از لحاظ ظاهری یکم دارای مشکل است و این طور بود که حقیقت را پنهان می‌کردیم یا بهتر بگویم از آن فرار می کردیم.

 آیا تا به حال ناامید هم شده‌اید؟

بله، چون از لحاظ اقتصادی و مالی در وضعیت خوبی نبودیم.

 شرایط کنونی چگونه است؟

یعنی الان چه کار می‌کند؟ الان شرایط او بهتر است ولی شرایط خانه ما برای او مناسب نیست.

 آیا الان دوستش دارید؟

من قبلاً هم دوستش داشتم ولی این مسائل نمی‌گذاشت همه‌اش درگیر مسائل اجاره خانه، حقوق برای حل مشکلات توی خانه بودم.

چه کسی را مقصر می دانید؟

اول به خدا گله زیاد می‌کردم. می‌گفتم شرایط خانه ما که اینطوری است چطوری یه چنین بچه‌ای را بزرگ کنم. ولی الان دیگه تعیین مقصر فایده‌ای ندارد. مو به بدنم راست می‌شود بخواهم بگویم خدا مقصر است. حکمتی بوده است. آزمایش الهی.

 جایگاه خداوند را دراین قضیه کجا می‌بینید؟

خداوند تمام اعمال ما را می‌بیند فقط از او می‌خواهم این مسائل خانوادگی ما حل بشود و کمکم کند.

آیا به بچه‌تان افتخار می‌کنید؟

امیدوارم بتواند تو جامعه برای خودش یه کسی بشود نه دکتر و مهندس. فقط یه شغل خیلی معمولی و ساده که حداقل سربار و نون خور سفره دیگران نباشه.

 بیان یک خاطره تلخ و شیرین:

تو زندگی ما خاطره تلخ تا دلت بخواهد هست ولی خاطره شیرین والا نمی دونم چی بگویم وقتی بچه‌ام راحت زندگی بکند برام خاطره شیرین می‌شود.

 الان چه احساسی دارید؟

الان خوبم، انشاءالله با کرم خدا و کمک معلمانش بهتر هم می‌شود. توکل به حق.

-----

  • مربی کودک اظهار می‌کرد: پدر خانواده به دلیل مشکل مالی و داشتن چنین فرزندی دارای افسردگی شده است و خیلی کم به منزل می‌آید و اغلب به خانه مادرش می‌رود. فرزندش هم در کلاس وضعیت خوبی ندارد. به خاطر مشکلات به وجود آمده در منزل دچار شب ادراری شده است.

امیدواریم که این خانواده ها بجز رنج و زحمت پذیرایی از این فرشتگان خاص، مشکل دیگری نداشته باشند...

   ارسال شده توسط   مصاحیه ها .  در مورخ   1397/09/11