خدا در کنار من است
گفتگو با پدری با فرزند معلول:
وقتی متوجه شدید پسرتان معلول است چگونه رفتار کردید؟
از زمانی که پندار این که فرزندمان معلولیت دارد یا نه ، شروع شد تا زمانی که به مرحله یقین رسیدیم مدتی طول کشید . من آرام آرام خود را برای کنار آمدن با این موضوع آماده کرده بودم و سعی کردم خود و همسرم با این موضوع کنار بیاییم.
خدا را کجا دیدید؟
من همواره در زندگیام چه از گذشته چه حال، خدا را در کنار خودم حس میکنم و وقتی با این مشکل مواجه شدم تنها یاد خدا دلگرم و آرامم میکرد و مطمئن هستم این آزمایش خدا است و شاکر هستم.
چه احساسی نسبت به کودک خود داشتید؟
چون تنها فرزندمان بود و هست نمیدانم اگر فرزند سالمی هم داشتم در ایجاد علاقه بین این دو فرقی بود یا نه ولی در حال حاضر علاقه زیادی به فرزندم دارم و حس میکنم از بیشتر پدر و مادرها فرزندم را دوست دارم.
شیرینترین و تلخترین خاطره؟
تلخترین خاطره برمیگردد به همان دورانی که تستهای پیاپی برای تست سلامت ذهنی فرزندمان میدادیم ولی هر چه جلوتر میرفتیم کمتر نتیجه مثبت میگرفتیم . شیرینترین خاطره از فرزندم زمانی بود که شروع به حرف زدن کرد و اوج لذت پدر بودن را آن موقع حس کردم.
آسوده در دستان خدا:
شرق از آن خداست
غرب از آن خداست
و سرزمینهای شمال و جنوب نیز
آسوده در دستان خداست
اوست که عادل مطلق است
و خوان عدل خود را بر همگان گسترده
باشد که از میان اسماء صدگانه اش
او را به همین نام بستاییم آمین
ندانم کارم و به خطا میروم
لیک تو میدانی چگونه از خطایم بازداری به هر کاری
یا به وقت گفتن شعری
مرا باشد که راه بنمایی
ولفگانگ فون گوته